سیر علوم و افکار
از سیر علوم و افکار در دوران حکومت دویست ساله هخامنشیان اطلاع کافى در دست نیست.
بطورى که مورخان قبل و بعد از اسلام نوشتهاند، حمله انتقامجویانه اسکندر عامل مهمى در محو آثار فرهنگ و تمدن کهن و باستانى ایران بوده است.
… اسکندر حکماى عجم را بیاورد و کتب حکمتشان جمع کرد و بنوشت….
و ترجمه کرد به زبان یونانى و به یونان فرستاد سوى ارسطاطالیس و سوى حکماى یونان و از عراق و موصل خراب نکرد و لیکن هرچه بتوانست از پارس خراب کرد و همه مهتران پارس بکشت و دیوانهاى دارا همه بسوخت …
همچنین نظامى در اسکندرنامه مىگوید:
خردنامهها را ز لفظ درى به یونان زبان کرد کسوتگرى
قبل از آنکه از فعالیت فرهنگى عصر هخامنشى سخن گوییم نخست با رعایت اختصار از خط و زبان و سپس از اندیشههاى مذهبى و طرز جهانبینى ایرانیان آن عصر که خود یکى از پدیدههاى عقلى و فکرى (ایدهئولوژیک) مردم آن دوران است، بحثوگفتگو خواهیم کرد.
ابن الندیم در کتاب الفهرست مىگوید: «اسکندر پس از فتح استخر، پایتخت ایران، ابنیه آن را خراب کرد، نقوش آن را سترد و کتیبهها را منهدم نمود. از علوم آنچه در دواوین و خزائن مجموع بود نسخهها برگرفت و امر داد که آنها را به زبان یونانى و قبطى ترجمه کنند و پسازآنکه از استنساخ آنها فراغت یافت آنچه را به فارسى بود … بسوخت و بقدر حاجت از علم نجوم و طب ایرانى اختیار نمود و این کتب و سایر علوم و اموال و خزاینى را که به این ترتیب فراهم آورد، به مصر فرستاد.» «» نسبت دیگرى که از انهدام آثار ایران به اسکندر داده شده سوختن کتب مذهبى زردشتیها و تمام یا قسمتى از کتاب اوستاى مقدس ایشان است.
بههمین علت هم بود، که پارسیان قدیم او را اسکندر رومى ملعون مىخواندند.
مسعودى در مروج الذهب مىگوید: «اسکندر بعضى از قسمتهاى اوستا را سوخته.» حمزه اصفهانى براین عقیده داشت که: «علت مشوش بودن تاریخ ایرانیان قبل از ساسانیان این است که اسکندر کتب ایشان را آتش زده موبدان و هیربدان و علما و حکما را کشته و محفوظات علمى و تاریخى ایشان را از میان برده است.»
همین مورخ بقدرى از این عمل اسکندر در خشم بوده که پس از ذکر روایت دیگران در باب بناى دروازه اسکندریه بتوسط اسکندر مىگوید که «این حدیث اصلى ندارد زیرا که اسکندر مخرب بوده نه بانى»
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا | نظر بدهید
صفحه قبل 1 صفحه بعد